باران ادب_شعر

ساخت وبلاگ
تو کیستی و در کدامین سمت ایستاده‌ای که به هر سو می‌نگرم تو را می‌بینم؟!!!در انتهای هر نگاهم‌‌‌، در اوج آرزوهایم و لا به لای واژگانم تو می‌درخشیپرندهٔ خیالم حول چشمان تو پرواز می‌کند و نغمه‌سرایی را آغاز.روزهایم بدونت روشنایی نیست و شب‌هایم را بدونت صفایی.معنای "وقت طلاست" را آنگاه که با تو هستم، لمس می‌کنم.یا واژگان گنجایش وصف تو را ندارند یا من ناتوان از نگارش احساسم هستم.تو را تنها به تو می‌توان مانند کرد.تویی که ماندگارترین خاطره در خاطر منی و زیباترین شعری که از سرودن آن ناتوانم.#مهدی اکبری۰۱/۹/۲۱https://t.me/baraneadab باران ادب_شعر...ادامه مطلب
ما را در سایت باران ادب_شعر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : baraneadab بازدید : 61 تاريخ : پنجشنبه 24 آذر 1401 ساعت: 16:48

گاهی با خود می‌اندیشم
که ای بهتر از جانم
چیست معمای من و تو...؟
بیا و اقرار کن که می‌دانی
آری، خوب هم می‌دانی
و شاید همهٔ شهر می‌دانند
تو برای من ساخته شدی
در حالیکه، من برای تو ویرانم
این پیمانی است که تا سر حدّ جان
بر سر آن می‌مانم، می‌مانی، می‌مانیم.
#مهدی اکبری
۰۱/۰۹/۲۲
https://t.me/baraneadab

باران ادب_شعر...
ما را در سایت باران ادب_شعر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : baraneadab بازدید : 63 تاريخ : پنجشنبه 24 آذر 1401 ساعت: 16:48

ای گشته غمت در دل و جان راز مگویمغیـر از رخ زیبــای تـو ای غنچــه، نبویمعهدی‌ است مرا با دل دیوانه که در باغبی تـو نکـنم رشـد و نما، بی تـو نَرویـمشد دیدهٔ من بی رخ تو چشمه‌ای از آباین اشک روانم شده است، آب وضویمگویم به‌تو من حرف دلم کز تهِ آن حرفغیر ازتو نمی‌خواهم و غیر از تو نجویمگفتی که فلان از دل دیوانه سخن گفتگر از تو نگویم سخنی، از که بگویم؟!!!تـا شـام ابـد در طلـب عشـق تـو مسـتماز هر چه به غیر از تو بود دیده بشویمشـاید که تـو را فـاش کنـم بین جماعتای جـان به لـب آمـده، ای بغض گلـویمبی نام تو در محفل دل نیست، صفاییدر وصف تو باشد غزل خوب و نکویم#مهدی اکبری۰۱/۹/۲۴https://t.me/baraneadab باران ادب_شعر...ادامه مطلب
ما را در سایت باران ادب_شعر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : baraneadab بازدید : 58 تاريخ : پنجشنبه 24 آذر 1401 ساعت: 16:48